کد مطلب:316799 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:171

از حضرت، شامی تقاضا نمود
در كتاب الخصائص العباسیه صفحه ی 235 و همچنین زندگانی شخصیت شیخ مرتضی انصاری قدس سره صفحه ی 247 از علامه ی نوری در كتاب كلمه ی طیبه نقل شده است كه:

عالم عادل سید حسین شوشتری رحمة الله می فرماید: وقتی برای زیارت با حاج سید علی شوشتری و خاتم المجتهدین شیخ مرتضی انصاری اعلی الله مقامه به كربلا مشرف شدیم، من به منزلی كه همیشه به آنجا می رفتم، وارد گشتم دیدم صاحب منزل از من پریشان تر است. پس به زیارت حضرت عباس مشرف شدم و پس از فراغ از نماز و زیارت شبكه های ضریح مقدس را در برگرفتم و عرض كردم: ای مولای من می دانید از من زوار شمایم و چیزی ندارم، هنوز كلامم تمام نشده بود دیدم از شباك چیزی حركت كرد و به نزد من افتاد و آن یك عدد شامی بود كه به قیمت در آن زمان دو قران دو شاهی بود. آن را برداشته و شكر حق تعالی را به جا آوردم.



برو بو كن زمین كربلا را

كز آنجا بشنوی بوی خدا را



مگر ای كربلا خاك بهشتی؟

كه خاكی مشكبو، عنبر سرشتی



اگر خاكی، به معجز، كیمیائی

بهشتی، كعبه یی، عرش خدایی



[ صفحه 130]



زمین كعبه هم، چون كربلا نیست

كه او آغشته با خون خدا نیست



اگر خاك ترا دستی ببیزد

به جای خاك، اشك و خون بریزد



اگر بستند بر اهل حرم آب

ترا اشك یتیمان كرد سیراب!



نه از آب فرات ست این نم تو

كه گرید آسمان زین ماتم تو



ترا دیگر چه حاجت بر فرات است

كه پیش اشك ما صد دجله مات است



چه زیورها كه زیب سینه ی توست

چه گوهرها كه در گنجینه ی توست



یكی یاقوت خون حلق اصغر

یكی نافه ز مشكین موی اكبر



كنار بیرق سبزی نگونسار

فتاده دست عباس علمدار



درخشد چون ثریا در دل شب

چو مروارید غلطان، اشك زینب



تو در گنجینه داری گوشواره

به یاد گوشهای پاره پاره



شعر از «ریاضی»



[ صفحه 131]